English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7300 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prescript U امر صادر شده تجویز شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prescription U تجویز
authorisations U تجویز
authorization U تجویز
prescriptions U تجویز
approval U تجویز
prescribed U تجویز کردن
sanctioning U تجویز کردن
prescribing U تجویز کردن
prescriptions U تجویز دستورالعمل
sanctions U تجویز کردن
sanctioned U تجویز کردن
prescription U تجویز دستورالعمل
prescribes U تجویز کردن
medication U تجویز دوا
prescriptible U قابل تجویز
sanction U تجویز کردن
medications U تجویز دوا
prescribe U تجویز کردن
medicinable U قابل تجویز دوا
prescribed by doctors U تجویز شده پزشکان
dosages U مقدار تجویز شده دارو
dosage U مقدار تجویز شده دارو
the doctor ordered an ointment U پزشک مرهم تجویز کرد
succedaneum U دوایی که بجای دوای دیگر تجویز شود
The regulations prescribe that all employees must undergo a medical examination. U آیین نامه تجویز می کند که همه کارکنان باید آزمایش پزشکی بدهند.
outgoing U صادر شونده
emanating U صادر شدن
emanates U صادر شدن
emanated U صادر شدن
emanate U صادر شدن
send out U صادر کردن
promulge U صادر کردن
emanative U صادر شونده
exporters U صادر کننده
exporter U صادر کننده
issuable U صادر کردنی
emitting U صادر کردن
issuant U صادر کننده
emitted U صادر کردن
emits U صادر کردن
issues U صادر شدن
issue U صادر شدن
issue U صادر کردن
exported U صادر کردن
export U صادر کردن
issued U صادر شدن
issued U صادر کردن
exporting U صادر کردن
issues U صادر کردن
pronounce U صادر کردن
pronounces U صادر کردن
emit U صادر کردن
issue a warning U اخطار صادر کردن
issuing bank U بانک صادر کننده
originators U صادر کننده پیام
originator U صادر کننده پیام
to export something [from / to a country] U صادر کردن [به یا از کشوری]
warrantor U صادر کننده warrant
pass a sentence U حکم صادر کردن
certificate U گواهی صادر کردن
to issue instructions U دستور صادر کردن
re export U دوباره صادر کردن
certificates U گواهی صادر کردن
to smuggle out U قاچاقی صادر کردن یافرستادن
issuing authority [body] U مرجع [اداره] صادر کننده
underwrite U پذیره نویسی صادر کردن
underwrites U پذیره نویسی صادر کردن
ago U : صادر شدن پیش رفتن
underwriting U پذیره نویسی صادر کردن
underwritten U پذیره نویسی صادر کردن
underwrote U پذیره نویسی صادر کردن
to prescribe something [legal provision] U چیزی را تعیین کردن [تجویز کردن] [ماده قانونی] [حقوق]
charters U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartering U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
broadcast U پیامی که در شبکه به همه صادر شود
broadcasts U پیامی که در شبکه به همه صادر شود
summary judgment U حکمی که علیه ضامن صادر میشود
charter U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartered U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
perverse verdict U درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
psephism U حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
dock receipt U رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
protesting U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protest U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protested U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protests U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
debenture bond U برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
callable bond U نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
interrupting U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupts U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
provcation U در CL هرگاه برهیات منصفه ثابت شود که متهم در اثر فعل یا سخن یاهر دو تحریک شده باشدممکن است این موضوع باعث برائت متهم یا تجویز تخفیف بشود
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
edict of emancipation U فرمانی که به تاریخ سوم مارس 1681 به وسیله الکساندر دوم امپراطور روسیه صادر و به موجب ان به "سرفها" یعنی ثلث جمعیت روسیه که فاقدازادی واقعی بودند
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
analog U مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com